تابستان 92و غزاله جون

از وقتی تعصیل شدی پای کامپیوتر و تلویزیونی
فقط روزدرمیان میری کلاس کاراته ،آنهم ساعت ٨تا ١٠ شب
چند روز هم خاله مریم عزیز تو رو برد خونه خودشون و با صبا جون بازی میکردید
برای اینکه وقتت را صبحها تنها نباشی با غزاله جان صحبت کردم
اولین سالی هست که رفته خونه خودش و داره برای فوق لیسانس درس میخونه ولی قبول کرد صبحها چند ساعتی بری پیش او و زبان انگلیسی بخونی .
روز اول که اومدی و گفتی خیلی بهت خوش گذشته خوشحال شدم که از تنهایی در اومدی و میتونی کاری بهتر از بازی کامپیوتری انجام بدی ! آرزو میکردم غزاله هم از اینکار خوشحال باشه !
غزاله را میشناسم و میدونم از سروکله زدن با بچه ها زیاد خوشش نمیاد و مثل من کم حوصله است ولی وقتی بعد از چند جلسه دیدم او هم با تو راحت هست و دوستت داره خیلی خوشحالتر شدم .
غزاله میگه استعدادت خوبه و خیلی زود یاد میگیری !‌البته فکر کنم تمام یک ترم رو توی همین چند جسله تموم کرده و تو هم خیلی سریع یاد گرفتی ، فقط کافیه تکرار کنی تا یادت نره !‌
حالا کار به جایی رسیده که بیشتر دوست داری بری خونه غزاله و زبان بخونی تا اینکه بری خونه خاله و بازی کنی

همه باید کمک کنن ، تا پسر من تابستون خوش بگذرونه ؛از خاله مریم و غزاله جون متشکرم